هدف گذاری هوشمندانه مستلزم داشتن ویژگی های مشخص است.
شاید خیلی از افراد را دیده باشید که برای هدف گذاری هوشمندانه در طی یک سال پیاپی تلاش می کنند. اگر شما هم جزء آن دسته از اشخاص باشید آیا مطمئن هستید که هدف هایتان هوشمندانه هستند؟ آیا میتوانید با چند مثال از هدف گذاری هوشمندانه خود دفاع کنید؟
ممکن است شما با مفهوم هوشمندی، طی سال های زیادی در طول عمر خود آشنا باشید. هرکسی فکر می کند که معنای هدف گذاری هوشمندانه را می داند. اما بعد از مدت زمان مشخصی متوجه خواهد شد که موضوع کمی با واقعیت ماجرا در تقابل است! پس چرا به خودتان زحمت تنظیم اهداف را میدهید؟ اگر هدف گذاری هوشمندانهای را نداشته باشید، چطور میدانید که واقعا در حال پیشرفت هستید؟!
رسیدن به اهداف میتواند شفافیت قابل لمسی را به شما بدهد. این موضوع میتواند کمک کند که تلاش های خود را متمرکز کرده؛ و شانس موفقیت خود را افزایش دهید. پس زمانی که اهداف تان نیز به همان اندازه مهم است؛ که طرحی برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید، این مورد هم اهمیت دارد که چطور این کار را انجام دهید.
ویژگی های هدف گذاری هوشمندانه چیست؟
همانطور که اشاره شد شما باید در ابتدای شروع به پیشبرد اهدافتان ویژگی های آن را هم در نظر بگیرید. تا به سهو در وسط راه متوجه بر باد رفتن تلاش های سابق خویش نشوید. به همین سبب اهداف تان را مثل یک جسم با خصوصیات خاص، بررسی کنید. هر جسمی دارای رنگ، ظاهر و وزن مشخصی است. پس چرا اهداف شما دارای ویژگی های مخصوص به خود نباشد؟
به طور خاص از خودتان بپرسید که در هدف گذاری هوشمندانه خود، چه چیزی میخواهید به دست آورید؟ ببینید که برای این امر باید چه کسی را درگیر کرده، و چه منابعی را نیاز دارید؟ در پاسخگویی به این پرسش ها سعی کنید تا جای ممکن بجای طی روند عادی تصمیم گیری آنرا برای شخصیت خود خاص نمایید. این اهداف باید در ابتدا برای شما و با ویژگی هایی که مد نظر دارید خاص باشند. مثل یک لباس که تنها به تن شما زیبا می آید.
نظرتان را در مورد جواب و پیدا کردن پاسخ به هدف گذاری هوشمندانه پیدا کنید. از کجا می دانید که به هدف مورد نظر دست پیدا کرده اید؟
ترجیحا در هنگام پاسخ به این سوالات از اعداد استفاده کنید. از خودتان بپرسید چند مرحله دیگر باقی مانده است؟ برای مثال، میتوانید یک هدف کاهش وزن را با استفاده از معیار واضح میزان و اندازه گیری بر اساس کیلوگرم و یا پوند را استفاده کنید. همچنین میتوانید اندازهگیری خود را پیگیری کرده و یا قبل و بعد از آن از خودتان عکس بگیرید.
یک راه خوب برای نگاه کردن به هدف گذاری هوشمندانه، در نظر گرفتن تمایل شما برای رسیدن به هدف به علاوه احتمال دستیابی به آن است. پس برای مثال، اگر میخواهید مدیتیشن یاد بگیرید؛ از خود بپرسید چه احساسی در مورد انجام این کار خواهید داشت؟
برای اینکه مایل به رسیدن به این هدف خاص باشید، خودتان را در نظر بگیرید. به عنوان مثال آیا میخواهید استرس کمتری داشته باشید و با نگرانیهای و اضطراب های بیشتری مقابله کنید؟ این موضوع به احتمال زیاد به شما انگیزه میدهد؛ تا به دلیل اینکه اطرافیانتان بیشتر این کار را انجام می دهند؛ و به طبع شما میخواهید ببینید که این مسئله چه حسی را القا خواهد کرد، دنبال کنید. پس در هر صورت امکان دستیابی به هدف را در نظر بگیرید.
چگونه مدیتیشن را یاد میگیرید؟ آیا برای پیدا کردن یک مسیر به زمان نیاز دارید؟ آیا این کار را به صورت آنلاین انجام میدهید؛ و یا ترجیح میدهید تا در یک کلاس شرکت کنید؟ حال ببینید که زمانی که اصول اولیه را یاد گرفتید، چند بار در هفته و چه مدت روی هدف گذاری هوشمند خود تمرکز میکنید؟ پس از خودتان بپرسید آیا زمانی را دارید که به این هدف اختصاص دهید؟ اگر این کار را نکنید، در نظر داشته باشید، که چه چیزی ممکن است برای ایجاد زمان در این رابطه در نظر گرفته شود.
بیایید دید واقع بینانه ی خود را در هدف گذاری هوشمندانه تان در نظر بگیرید. همچنین در مورد استفاده از اصطلاح “واقع گرایانه” یک نقطه احتیاط وجود دارد. این موضوع درست زمانی است که از خودتان در مورد چراهای اهداف سوال کنید؛ و مطمئن باشید که این هدف گذاری هوشمندانه واقعا میتواند مفید باشد.
از خودتان بپرسید آیا هدفی که در نظر دارید؛ ارزشمند است؟ و اگر با ارزشها و آرمانهای شما متناسب باشد هوشمندی نصیبتان خواهد شد. در غیر این صورت مطمئن بدانید که برای اهدافی نشدنی و بیهوده وقت و انرژی تلف می کنید. همچنین در این مرحله از خودتان بپرسید؛ که آیا زمان مناسب برای کار بر روی این را در اختیار دارید یا خیر. آیا این اهداف هوشمندانه به ظاهر با چیزهای دیگری که در حال حاضر در زندگیتان، وجود دارند متناسب هستند؟ یا خیر.
در نهایت، در نظر بگیرید که چه زمانی باید به هدف دست پیدا کنید. زمانی که کار شما روی هدف آغاز و پایان خواهد یافت از خودتان بپرسید که آیا واقعا این پایان هدف بود؟ آیا واقعا نتایجی را که در طول مدت زمان طی کرده، نیاز داشتم به دست آورده ام؟ نقاط عطف را در طول مسیر تنظیم کنید. یک چهارم مسیر و نیمه راه چطور است؟ سعی کنید تا نقاط عطف را در طول مسیر دستیابی و تنظیم ویژگی های هدف گذاری هوشمندانه بررسی کنید. این نقاط عطف کمک می کنند تا بهتر خودتان را مورد آزمایش و بازنگری قرار دهید. شاید قرار دادن آن ها در یک چهارم مسیر و یا حتی نیمه راه مناسب به نظر برسد.
همچنین عدم دلسرد شدن در این رابطه حرف اول را می زند. پس سعی کنید تا در صورت نتیجه نگرفتن در هر یک از نقاط عطف ذکر شده، به عقب برگردید و یا اهداف و یا هوشمندانه بودن آن ها را مورد بررسی قرار دهید. این نقاط عطف از طی کردن یکباره و بدون توجه هدف گذاری هوشمندانه جلوگیری می کند. و درنهایت باعث شکل گیری بهتر آن می شود. تا به نوعی متحمل ضرر و زیان نشوید.
منبع:
https://littleblogofpositivity.com/inspiration/smart-goal-examples-to-rock-your-year/
بدون دیدگاه